آوینآوین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

آ وین ممول مامان

نه ماهگیت چطور گذشت....

1392/3/19 0:51
نویسنده : مامان و بابا
614 بازدید
اشتراک گذاری

آوین نازنینم داره آروم آروم 9ماهت هم تموم میشه و وارد 10 ماهگی میشی

امروز یعنی روزی که در پیش داریم و الن تقریبا 2 بامداده روز پدره

الهههههی اولین سالی که بابا حسام واقعا پدره

باباجون حسام عشق مامانو آوین روزت خجسته امیدوارم سالیان سال زیر سایه ات همچنان طعم خوشبختی رو بچشیم وعاشقونه قدر همو بدووونیم...

با اجازه تو وبلاگ آوین خانوم به باباهای خودمونم تبریک بگیم:

بابای خودم بزرگمرد روزت مبارک خیییلیییییی دوست دارم ورای وصف و تعریف...زنده باشی همیشه

باباجواد مهربونترین بابای دنیا روز شمام مبارک از همین جا دست جفتتونو میبوسم به خاطر همه ی خوبیهاتون.

چقد زوووووووووود میگذرن این روزااا،انگار همین دیروز بود که داشتم واسه اومدنت لحظه شماری میکردم،چقد خوش میگذره با تو بودن که این چند ماه به پلک زدنی میمونه،مگر روزایی که سرما خورده بودی یه سرماخوردگی بد وبیرحم،اولین تجربه بیماریت بود تقریبا دو هفته پیش،الهی قربون اون دهن نازت بشم دهنتم همزمان برفک زد...خیلی دیر گذشتن این روزا .البته الانم  یه سرماخوردگی جزیی خوردی بگذریم  بذا از چیزای خوب بگم برات که ممولم چقد خانوم شده بزرگ شده و شیطون

آوینم

اینجام واسه برفک دهنت با عمه فاطمه رفتیم دکتر،بعدشم تو محوطه بیمارستان نشستیم به عکس گرفتن و کلی هم خندیییدم ولی گلم الهی بمیرم برااات شما بخاطر برفک دهنت همش زبونت بیرون بود و لبات آویزوووون آوین

واااااااای گلم نمیدونی چقد شیریییییین شدی با اون دندونای نازت وقتی میخندی دلم قنج میره...

آوین

خوشگل مامان تو نه ماهگی کلی کار یاد گرفته یاد گرفته دعوتمون کنه به دسبوسی

میگیم آوین دستتو بده بوس کنم عکس العمل شمااا

آوبن

آوین

نفس مامان موهای مامانو شونه میکنی

بابا میگی بندرت هم ماما میگی ولی بابا سر زبونته و ته زبونت...

مث فرفره چهاردست و پا میری هزارماشالا، یادته بابا چقد لحظه شماری میکرد واسه چهاردستو پا رفتنت؟؟؟؟؟؟

قربونت برم با اینکه کلی ناز میکنی و باید من کلی باهات بازی کنم و نازتو بکشم ولی غذاتو خوب میخوری...نووووش جونت.

آوین

تازه نای نای هم میکنی مامانی جونممم

آوین

شیطوووووون هم که شدی از همه جا میری بالااا اینجا میخای بیای بالا تو آشپزخونه...

آوین

میری زیر ناهاار خوری و میشینی ما رو نیگا میکنی...

آوینم

از بین مبلا با هر زحمتی شده رد میشییی،گاهی هم گیر میکنی و جیغ میززززنی

استاد بهم ریختن اتاق عمه فاطمه و عمه نسایی

آوین

آوین

آوین

اتاق عمه نسا

آوین

خلاصه اینکه مامان کلی خوردنی شدی الانم چهارتا دندون داری،دوتای بالا هنو کوچولوون

دووووست دارم نازنین دخترم،همیشه برامون بمووووون،موندنی ترین نعمت خدا دوست داریییم.

آوین

آوین

آوین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

شیرین
3 خرداد 92 18:56
الهههههههی که چقد شکل فرشته ها شدی آوین جونی......

یه رخصت دس بوسی هم به ما بده آوینی.....
فقط یه نگاه....


مرسی خانوم دکتر مهربون،بوس بوس
بابای ارشیا
7 خرداد 92 16:38
ماشالله به این شکوفه بهشتی هزار ماشالله

شیرین و جذاب خوشکل و دلربا الهی در سایه رحمت مهربان ، شادمان و دلخوش و سرافراز باشی عروسک بهشتی




ممنون از لطفتون...


نرگس
7 خرداد 92 16:47
وایییییییییییی مثل ماه شدی جوجو هرچه زود تر بزرگ شی فدات


مرسی نرگسی جون،به دودو سلام برسون و ببوسش!!!!
maman bahar
12 خرداد 92 0:23
آخه تو که مامانشی ،، منم که میبینم دلم میخواد قورت بدم این جوجو رو
نفس
بزار امیر علی بزرگ شه


مرسی عزیزم،ایشالاااا
جوجوی شمام خیللللی خوردنی وااااای...ببوسش.
مامان خاطره
11 تیر 92 11:14
عزییییییییییزم . قربونش برم خوشگل خانوم.
امیدوارم زیر سایه مامانی و بابایی مهربونش همیشه سالم و شاد باشه


مرسی خاله جون که اومدی...بازم سر بزنی خوشحال میشیم